دمپایی!
بی تو ای برق، شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم»
بند رخسار تو در رفت ز تنبان نگاهم
چاله آمد سر راهم
پای بی صاحب من «زرت» در آن چاله فروشد
هیکل گنده مخلص دمرو شد.
زندگی آنقدر دلاویز است که خاطرات تلخ و شیرین آنها مطلوب و خواستنی است(امام علی (ع))
" کسانی که در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد "
در بن بست هم راه آسمان باز است ، پرواز را بیاموز
کسی که بر ترس غلبه نکرده باشد،اولین درس زندگی را نیاموخته است
به مشکلهایتان بخندید تا همیشه موضوعی برای خنده داشته باشید .